حدود ساعت 8 سعی کردم براتون شیر بدوشم که وعده اول صبحتون رو با شیر مادر شروع کنید... صبح که اومدم بیمارستان زمزمه این بود که دیاکو مرخص میشه... البته به شرطی که خوب شیر بخوره... با دکتر مرتضوی صحبت کردم و شرایط سخت شیردهی رو تو ان آی سی یو تشریح کردم و قرار شد توی خونه روی قدرت مکیدن دیاکو کار کنم... کار غربالگری مرحله اول بچه ها انجام شد و خانم بی طرف پرستار دیاکو حدود 12که دستور ترخیص دیاکو رو گرفت شروع کرد به آماده کردن دیاکو...
بابا کارای ترخیص رو انجام داد و حدود 3 و نیم بعد از ظهر عمو امیر با وسایل دیاکو اومد بیمارستان و با هم برگشتیم خونه... اونجا مامانی و مامانا و بابا جون منتظرمون بودن...
خیال مامی از یکیتون راحت شد...دیگه الان خونه ای دیاکوی عزیزم...